Understeer یا کم فرمانی:
کلمه کم فرمانی اصطلاحی است که برای بیان handling (خوش دستی)در اتومبیل استفاده می شود و به وضعیتی گفته می شود که اتومبیل در هنگام عبور از ویراژ سرعت کمتری نسبت به میل راننده در تند رفتن داشته باشد.چرا که در این وضعیت چرخ های جلو در طول مسیر داخلی ویراژ در حال سر خوردن می باشند.در اتومبیل های مدرن مسابقه ای مخصوصا رقابت های فرمول یک کم فرمانی بیشتر به اقتضای شکل آیرودینامیکی اتومبیل می باشد.وجود نیروی آیرودینامیکی رو به پایین(downforce) وسنگینی در جلوی اتومبیل از سر خوردن چرخ های جلو جلوگیری می کند.البته در ویراژهای کند(کم سرعت) کم فرمانی در اتومبیل نه تنها باعث افزایش سرعت نمی شود بلکه تاثیری منفی برکنترل آن در هنگام عبور از ویراژ می گذارد.
Oversteer یا بیش فرمانی:
همانند کم فرمانی کلمه ای است که برای خوش دستی استفاده می شود.اگر در هنگامی که وسیله نقلیه مسیر داخلی ویراژ را طی کند چرخ های عقب آن چسبندگی خود را به مسیر از دست می دهد و شروع به سر خوردن می نماید.به این وضعیت بیش فرمانی می گویند.بیش فرمانی قادر است اتومبیل را به سمت اسپین شدن(انحراف از خط مسابقه و چرخش اتومبیل به دور خود)هدایت کند.بیش فرمانی درست عکس کم فرمانی است.در رقابت فرمول یک همواره فرمان جلوی اتومبیل و پدال ها(گاز و ترمز) انتهای ان را کنترل می کند.
Racingline یا خط مسابقه:
در کلیه ورزش های موتوری racing line مسیر حرکت را به طور منظم مشخص می سازد. خط مسابقه, خطی است که راننده به وسیله آن در کم ترین زمان ممکن می تواند از مسیر رقابت و ویراژهای آن عبور کند. بهترین نحوه رویت خط مسابقه racing line دیدن یک رقابت پس از یک بارش کوتاه باران در پیست است که در طول مسابقه, مسیر حرکت اتومبیل ها به تدریج خشک شده و بدین ترتیب خط مسابقه به راحتی برای همگان قابل مشاهده می شود. توجه داشته باشید که هر پیست می تواند یک یا چند خط مسابقه داشته باشد که هر راننده با استفاده از بهترین خط مسابقه می تواند رقیب خود را پشت سر بگذارد. Racing line از جمله بخش هایی است که در کلیه مدارس آموزشی رانندگی به آن توجه ویژه ای می شود.
Apex یا راس زاویه:
Apex دشوارترین محل طی یک وراژ است و در واقع به نقطه عبوری خط مسابقه از مسیر داخلی ویراژ گفته می شود . از این کلمه مکررا در ورزش های موتوری استفاده می گردد. واژه ای که در سایر ورزش ها همچون اسکی و دوچرخه سواری هم کاربرد دارد. Apex در بسیاری از اوقات برای بیان شکل هندسی داخل ویراژ نیز به کار می رود. علاوه بر این توجه داشته باشید که در رقابت های دریفت هم این نقطه از ویراژ نقش موثری در طی کردن مسیر آن ایفا می کند , به طوری که در این رقابت ها , در هنگام عبور از مسیر داخلی ویراژ , چرخ های جلو می بایست دقیقا از نقطه Apex عبور کنند.
Downforce یا نیروی رو به پایین:
Downforce یا نیروی رو به پایین در اتومبیلهای مسابقه ای توسط فشار ایجاد شده از طریق شکل آیرودینامیکی آن صورت می گیرد و به اتومبیل اجازه می دهد تا از طریق فشار ایجاد شده به لاستیکهای آن مسیر مسابقه و ویراژهای آن را با سرعت بیشتری طی کند و بدین ترتیب چسبندگی زیادی را در اتومبیل ایجاد می کند. میزان نیروی رو به پایین در اتومبیل ها در هر پیست , وابسته به کارکتر آن پیست می باشد. برای مثال در یک پیست سرعتی مانند مونزا ایتالیا , downforce در کم ترین میزان ممکن تنظیم می گردد. چرا که هدف دستیابی به سرعت بیشتر و عبور سریع تر جریان هوا بر روی بدنه اتومبیل می باشد و میزان Downforce در پیست کم سرعتی مانند مونت کارلو در بیشترین میزان ممکن برای عبور و جسبندگی بهتر از ویراژهای آن تنظیم می گردد.
G-Force یا نیروی جی:
G واحد اندازه گیری جاذبه زمین می باشد و این طور تعریف شده که شتاب 1 جی دقیقا 9.80665 متر بر ثانیه می باشد. یک مثال قدیمی نیروی جی منفی, کششی است که در هنگام شیرجه رفتن به درون آب اتفاق می افتد, بدین صورت که هنگامی که فردی در هنگام شیرجه زدن , به سطح آب برخورد می کند در لحظه برخورد , نیرویی از سرعت فرد می کاهد. میزان آن نیروی کاهنده وابسته به میزان سرعت برخورد فرد به سطح آب است. نیروی جی مثبت عکس العمل این است. برای مثال, اتومبیلهای مسابقه ای Top Fuel قادر هستند که از سکون کامل تا 160 کیلومتر در ساعت رادر 0.86 ثانیه طی کنند و شتاب حرکتی (G) مثبت آنها به 5.3 جی می رسد.
Geravel Trap یا تله شنی:
تله های شنی (یا سنگ ریزه) در کنار بسیاری از ویراژهای پیستها وجود دارند. وظیفه این تله ها کاستن از سرعت اتومبیل ها و موتورسیکلت ها و هر وسیله موتوری است که از مسیر اصلی پیست خارج شده اند و امکان برخورد آن ها با موانع دیگری وجود دارد.
Chicane یا ویراژهای پی در پی:
Chicane اصطلاحی است که به ویراژهای پی در پی در یک مسیر گفته می شود.شیکان ها به وسیله ی خط مستقیمی به یکدیگر متصل نمی شوند بلکه پایان یک شیکان نقطه آغاز شیکان بعدی می باشد.شیکان ها معمولا بلافاصله در انتهای مسیرهای مستقیم در پیست ها وجود دارند ومکان مناسبی برای سبقت گیری به شمار می روند برای مثال اگر به پیست کاتالونیا در گشور اسپانیا نگاه کنید در قسمت انتهایی آن دو ویراژ کم سرعت(یک شیکان کم سرعت)به جهت آسان تر شدن سبقت گیری در سال 2007 به مسیر قبلی اضافه شده است.
Hairpin turn یا پیچ های سنجاقی:
همانند شیکان هیرپین نیز اصطلاحی است که برای بیان شکل یک ویراژ به کار می رود.پیچ های سنجاقی همانطور که از نام آنها نیز مشخص است به ویراژهایی گفته می شود که به انتهای سنجاق شباهت داشته باشد و درواقع پیچ های 180 درجه هستند برای مثال پیست هایی که رقابت های NASCAR در آنها برگزار می گردد در واقع از دو هرپین به هم پیوسته تشکیل شده است.
Tyre Walls یا دیوار لاستیکی:
دیوارهای لاستیکی درست پس از تله های شنی ایجاد می شود.وظیفه ی آنها ایستاندن اتومبیل خارج شده از مسیر رقابت می باشد.پس از دیوارهای لاستیکی در جایی که تماشاگران وجود داشته باشند حصاری تحت عنوان Fence نیز کشیده می شود تا اگر تله شن به دیوار لاستیکی نتوانستند سرعت اتومبیل را کم کنند این حصار مانع ورود وسیله به داخل تماشاگران شود.
منبع پدال